برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 27 اسفند 1396 ساعت: 16:28
دلم می خواست می رفتم توی جام...
جام توی م...
اونوقت چشم هام رو می بستم و شاید کمی آسوده تر میشدم...
چشم هام می سوزه...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 161 تاريخ : يکشنبه 27 اسفند 1396 ساعت: 16:28
انقدر سنگین که انگار میخواد از جا کنده شه...
امروز بیشتر، کار کردم...
نگران م هستم...
امیدوارم الان راحت و عمیق خوابیده باشه...
خدایا من رو که رها کردی ...با دریای اضطراب و بی خوابی و افکار مالیخولیایی...
حداقل، م رو کمک کن که راحت بخوابه و همیشه خوشحال و آروم باشه ...
گناه داره...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 27 اسفند 1396 ساعت: 16:28